آشنايی با مفهوم استريوتايپ و تفکر کليشه اي
- یک نظر
امروز قصد دارم شما را با مفهوم ديگری که آن هم همانند “خطای هاله اي” در حيطه خطاهای شناختی افراد هست آشنا کنم و آن تفکر کليشه اي يا خطای استريوتايپ ميباشد و بعد از آن به بررسی آن در بازی مافيا ميپردازيم.
پيشتر با خطای هاله اي در موضوع استدلال و تشخيص آشنا شديد و به اهميت شناخت و درک و شناسايی آن پی برديد . از طرفی جالب هست بدانيد که از اين موضوع ( خطای هاله اي ) در موارد بسياری از فعاليت های تبليغاتی و فروش استفاده ميشود که در اين خصوص موارد جالبی را در آينده به خدمتتان ارائه ميدهم.
بنابرين همانطور که شناسايی و تشخيص خطاهای هاله اي که بسياری از بازيکنان مافيا در طول بازی گرفتار آن ميشوند (فارغ از مثبت يا منفی بودن نقششان) امری بسيار مهم هست ،يادگيری استفاده کاربری از اين خطا نيز اهميت خاصی دارد ، چرا که در دنيای تبليغاتی امروز از همين ضعف ذاتی در انسان ها استفاده ميشود .
💥💥stereotype💥💥
استریوتایپ، تفکر کليشه اي
یا برداشت قالبی به یک نظر از پیش تشکیل شده در ذهن جمعی گروه هایی از جامعه اشاره دارد که مانع قضاوت و شناخت منطقی افراد نسبت به دیگران شده و ویژگی های خاصی را به تمامی اعضای یک گروه دیگر یا مجموعه ای منفاوت نسبت می دهد.
این امر سبب میگردد افراد بر پایه اطلاعاتی ناچیز و تصورهای کلیشه ای خود که غالبا برگرفته از جامعه یا رسانه است ، بدون آنکه شناخت کافی از دیگران داشته باشند ، نسبت به آنها قضاوت میکنند.
استریوتایپ اصطلاحی یونانی است که از دو کلمه استریو(به معنای سخت، محکم، غیر قابل تغییر) و تایپ (به معنای تاثیر) تشکیل شده است و به معنای تاثیر غیر قابل تغییر میباشد.
شاید شما هم کسانی را دیده باشید که به محض مطرح شدن بحث رانندگی خانمها، تاکید میکنند که زنها هرگز نمیتوانند رانندگان خوبی شوند.
یا اینکه اگر اجازهی رانندگی را از خانمها میگرفتند، شهرها ترافیک روان و تصادفهای کمتری را شاهد بودند.
یا به مردم هر استان کشور، ویژگیهایی را نسبت میدهند:
اینها شیرازی هستند، پس … هستند.
آنها شمالی هستند، پس … هستند.
اینها تهرانی هستند، پس … هستند.
این نوع بحثها، در تاکسی و اتوبوس و شبکه های اجتماعی هم، به شدت رایج است.
ایرانیها … هستند. خارجیها … هستند و …
این مرد است.
او زن است.
این ترک است.
او شیرازی است.
این ایرانی است.
او خارجی.
این متولد ماه فروردین است.
او متولد ماه مهر است.
✅استریوتایپ، یعنی پیشداوری در مورد افراد بر اساس گروه یا جامعهای که به آن تعلق دارند.
❓آیا خطای استریوتایپ یک خطای ذهنی بیفایده است؟
واقعیت این است که چنین نیست.
نیاکان ما در طول تکامل خویش در اثر توانایی تعمیم در تنازع برای بقا زنده مانده اند.
آنها آموختند که از تمام جانوران خزنده بگریزند.
از حیواناتی که دندان خویش را نشان میدهند فرار کنند و خود نیز چون آنان، برای تهدید دیگران دندانهای خود را نشان دهند.
در جنگهای مذهبی، مسلمان بودن یا مسیحی بودن برای تصمیم گیری در مورد اینکه کسی دوست است یا دشمن، کافی بوده است.
زندگی جمعگرایانه زمینه را برای قضاوت جمعی فراهم میکرد.
مردم فلان شهر خسیس بودند. مردم شهر دیگر ساده لوح و مردم شهر دیگر مذهبی.
اما:
در کنار توسعهی تکنولوژی، فرصت مهاجرت و دیدن فرهنگهای دیگر، امکان ازدواج با مردم روستایی دیگر یا شهری دیگر یا کشوری دیگر، دیدن فیلمها و خواندن کتابهای کسانی که به خردهفرهنگها یا فرهنگهای دیگری تعلق دارند، همه باعث شده است که دقت آن قضاوتهای کلی و جمعی، روز به روز کمتر شود.
و به این ترتیب:
امروزه قضاوت بر مبنای استریوتایپ که زمانی ابزاری رایج برای زندگی بود، به عنوان شاخصی برای سنجش عقب ماندگی فکری و فرهنگی شمرده میشود.
امروزه قضاوت بر مبنای استریوتایپ که زمانی ابزاری رایج برای زندگی بود، به عنوان شاخصی برای سنجش عقب ماندگی فکری و فرهنگی شمرده میشود.
👀 تفکر کليشه اي بد يا خوب ؟
دوستان ممکن است بفرماييد که استریوتایپها يا تفکر کليشه اي ، به خودی خود بد نیستند. خیلی وقتها هم درست از آب در میآیند!
در اینجا ذکر دو نکته ضروری است:
☑️نکتهی اول اینکه: ما معمولاً استریوتایپهای خود را نه بر اساس مطالعات دقیق آماری بلکه بر اساس تجربیات محدود شخصی خود و اطرافیان شکل میدهیم.
بنابراین شانس درست بودن این مفروضات خیلی پایین است.
☑️نکتهی دوم اینکه: فرض کنیم که نمونههای آماری ما هم زیاد است و کاملاً علمی است. نتیجهای که میگیریم باز هم این است که احتمال اینکه در میان فلان گروه، فلان ویژگی وجود داشته باشد زیاد است. نه اینکه همه اعضای آن گروه آن ویژگی را دارند.
اما تکیه بر تحلیلهای از این دست، فرصت توجه به استثناءها را از ما میگیرد و مگر جز این است که بسیاری از رویدادهای بزرگ زندگی ما، بیشتر حاصل استثناء هستند تا قاعده؟
استریوتایپ زن، یا دهاتی بودن، یا جنوب شهری بودن، یا کارمند، یا کارآفرین هم، نمونههای دیگری از استریوتایپهایی هستند که به صورت قدرتمند در مدل ذهنی و تحلیلهای بسیاری از ما حضور دارند.
کافی است کمی فکر کنیم و ببینیم که استریوتایپها و این نگرش آماری به گروههای اجتماعی – که معمولاً از نظر پایههای آماری هم سست است – چه اثرات زیانباری را به زندگی فردی و اجتماعی ما وارد کرده است.
ناگفته نماند که سازندگان استریوتایپ ها فقط آنهایی نیستند که می خواهند با دسته بندی انسان ها و جوامع انسانی آنها را قابل فهم سازند. بسیاری اوقات به خصوص در عصر کنونی تولید استریوتایپ ها اهداف اقتصادی و سیاسی خاصی را دنبال می کند. اهدافی که درنهایت باعث جنگ و درگیری های شدید بین انسان ها و جوامع می شود.
این که دختران جوان باید همه وسایلشان به رنگ صورتی باشد یک استریوتایپ القایی از سوی کسانی است که می خواهند به صورت هدف دار برای گروه های سنی خاص محصولات مختلف تولید کنند و به منفعت برسند. همین طور:
ـ این که عینک نشان زیبایی و روشنفکری است و عینکی ها عاقل تر و داناترند (شبیه قیافه عینکی جغد دانا در کارتون های کودکان)
ـ نوک بینی سربالا نشانه زیبایی است.
ـ داشتن مدرک فوق لیسانس و دکترا نشانه شعور و آگاهی است.
ـ رانندگی زن ها از مردها بدتر است.
اما حقیقت چیز دیگری است و استریوتایپ ها فقط تفکراتی قالبی و کلیشه ای هستند که در حوزه زمانی و مکانی خاص و به صورت محدود ظاهرا درست هستند و تعمیم آنها به صورت یک قانون و قاعده کلی درست نیست و معمولا عمومیت بخشیدن به یک نگاه قالبی غلط، باعث بروز اختلاف نظر شدید و تبعیض های غیرمنطقی و حتی درگیری های جدی می شود.