پوپوليسم (دروغ مورد علاقه بعضی از رهبران جوامع)
- یک نظر

زمانی که افراد عام در يک جامعه چه در ابعاد کوچک و چه در ابعاد بزرگ دچار عدم آگاهی ، عدم اعتماد به نفس و عدم ثبات رفتاری به هر دليلی بشوند ، آن جامعه آسيب پذير ميشود . اين آسيب پذيری ها امکان بروز پديده اي به نام پوپوليسم ميباشد. در حقيقت پوپوليسم به معنی عوامگرایی با استفاده از شگرد های تبليغاتی هدف دار در جامعه برای القای مفهومی مورد نظر و جلب نظر عامه مردم که از طرف خواص آن جامعه انجام ميگيرد.
پوپولیسم همان طور که از ریشهی لغویاش پوپولار ( popular ) بر ميآيد ، ادّعای “مردمی” بودن دارد ولی کدام مردم؟ مردمی که نگاهی غیر کارشناسانه، بدوی، روزمره و عُرفی-عادتی-عاطفی به همه چیز دارند !
هر کدام از ما به درجاتی دچار پوپولیسم هستیم. هر وقت که نظر عوامانه را به نظر کارشناسی و تخصّصی ترجیح میدهیم یک پوپولیست هستیم! نمونههایی از گزارههای پوپولیستی را که در محاورات روزمرهی ما شنیده میشوند ذکر میکنم :مگر پدربزرگها و مادربزرگهای ما مشاورهی پیش از ازدواج میرفتند که سالهای سال به خوبی و خوشی کنار هم زندگی میکردند؟!
این داروهای شیمیایی یک جا را درست میکنند، صد جا را خراب میکنند، داروهای گیاهی طبیعیاند و به بدن صدمه نمیزنند!
جلوگیری از بارداری دخالت در کار خداست، روزی دست خداست، خدایی که دندان دهد نان دهد!
این همه آدم حتمأ یک چیزی میفهمند که دارند این کار را میکنند! مگر میشود این همه آدم اشتباه کنند؟!
هربرت شيلر منتقد رسانايی، جامعه شناس و نويسنده آمريکايی در مورد پوپوليسم ميگويد :
پوپوليسم بر اين فرض اوليه مبتنی است که عامه مردم افرادي ناآگاه، منفعل و ضعيف هستند
پوپوليسم بر اين فرض اوليه مبتنی است که عامه مردم افرادي ناآگاه، منفعل و ضعيف هستند
💥«پوپولیسم» چگونه “باز تولید” میشود؟
دو جریان گرچه به ظاهر ضد هم تقویتکنندهی پوپولیسم هستند:
1.یکی جریاناتی که با باورهای عوامانه کاسبی میکنند.
تصور کنيد خواصی از جامعه ، با ايجاد تشابه ظاهری و افکاری و گفتاری و رفتاری با قشری ضعيف و آسيب پذير آن جامعه ، نظير یکنواختی در پوشش و بر زمین نشستن و نان و پنیر خوردن و بوسیدن دست کارگر و .. رفتار ميکنند که مردم بگویند که فلانی از ماست و همانند ما زندگی می نماید و بدین ترتیب افراد دارای تفکرات پویولیستی به هدف خود یعنی جلب حمایت و آرای عامه مردم دست می یابند.
در حقيقت پوپوليست ها نظام فکری را در جامعه حکم فرما ميکنند که دارای عوام زدگی و عوام فريبی ميباشد. اين نظام فکری که بر بی سوادی ، جهالت ، محدوديت قشر عام پافشاری ميکند، از طرف رهبران پوپوليست آن جامعه مورد حمايت قرار ميگيرد.اين حمايت ها ميتواند با دادن وعده های پوچ و کلی ، امتيازات موقتی ، راهکار های برای تثبيت وضعيت فعلی صورت گيرد.
رفتار و گفتار پوپوليست ها شبيه توده های کم سواد و نا مطلع و ضعيف جامعه ميباشد ( به صورت نمايشی ) و با انجام آن سعی در فرهنگ سازی و بومی سازی و نرماليته کردن اين رفتار در سطح جامعه به صورت افکار سطحی ميباشند.
چرا که مهمترين وسيله پوپوليست ها پايين نگاه داشتن آگاهی ، شعور و نياز عوام جامعه شان ميباشد.
مردم فريب خورده با تفکرات سطحی ، نه تنها به رهبر خود اعتماد دارند ، چرا که گفتار رفتار و حالت زندگی وی را شبيه خود ميدانند ، بلکه آماده جوش و خوروش به طور مستقل برای پيش برد اهداف سياسی و اعمال فشار بر روی هر جريان مخالفی ميباشند.

2.از آن طرف متخصّصان و نخبگانی که حاضر نیستند از “برج عاج” فرود آیند و برای مخاطب غیر متخصّص حرف بزنند و بنویسند، و راهکار دهند هم تقویتکنندهی پوپولیسم هستند.
نخبگان و خواصی که رفتار و گفتار و زندگيشان به قدری متفاوت است که ارتباطشان با بخش بزرگی از بدنه اجتماع قطع ميشود ، اين گروه از خواص ” برج عاج نشين ” هم ناخواسته آب به آسياب ” پوپوليست های کاسب کار ” ميريزند.
رسالت روشنفکران ، نخبگان ، خواص این است که در کنار آگاهی دادن ،اقدامات عملی برای رشد و توسعه توده مردم در دراز مدت ايجاد کنند که قابل فهم باشد و درعینحال سخت مراقبت کند که دچار عوامزدگی و عوامفریبی نشود. این کار، کار آسانی نیست و نیاز به تمرین و مراقبت دارد. کاری است شبیه بندبازی!