تئوری سوسک در توسعه ی شخصی؛ پاسخ بجای واکنش!

تئوری سوسک

سطح مقاله : مقدماتی —
شاخه : رفتار شناسی

در یک رستوران، یک سوسک ناگهان از جایی پر می‌زند و بر روی لباس یک خانم می‌نشیند. آن خانم از روی ترس شروع به فریاد زدن می‌کند. او وحشت‌زده بلند می‌شود و سعی ‌می‌کند با پریدن و تکان دادن دست‌هایش سوسک را از خود دور کند.

واکنش او مسری بود و افراد دیگری هم که سر همان میز بودند وحشت‌زده می‌شوند. بالاخره آن خانم موفق می‌شود سوسک را از خود دور کند. سوسک پر می‌زند و روی خانم دیگری نزدیکی او می‌نشیند. این بار نوبت او و افراد نزدیکش می‌شود که همین حرکت‌ها را تکرار کنند!

در این هنگام پیشخدمت به سمت آنها می‌دود تا کمک کند.

در اثر واکنش‌های خانم دوم، این بار سوسک پر می‌زند و روی لباس پیشخدمت می‌نشیند.

پیشخدمت محکم می‌ایستد و به رفتار سوسک بر روی لباسش نگاه می‌کند.
زمانی که مطمئن می‌شود، سوسک را با دستش می‌گیرد و به خارج رستوران پرت می‌کند.

در حالی‌که قهوه‌ام را مزه مزه می‌کردم، شاهد این جریان بودم و ذهنم درگیر این موضوع شد. آیا سوسک باعث این رفتار هیستریک شده بود؟

اگر اینطور بود، چرا پیشخدمت دچار این رفتار نشد؟

چرا او تقریبا به شکل ایده‌آلی این مسئله را حل کرد، بدون این‌که آشفتگی ایجاد کند؟

این سوسک نبود که باعث این ناآرامی و ناراحتی خانم‌ها شده بود، بلکه عدم توانایی خودشان در برخورد با سوسک موجب ناراحتیشان شده بود.

من فهمیدم این فریاد پدرمان ، همسرمان ، مديرمان بر سر ما نیست که موجب ناراحتی ما می‌شود، بلکه ناتوانی ما در برخورد با این مسائل است که ما را ناراحت می‌کند.

این ترافیک بزرگراه نیست که ما را ناراحت می‌کند، این ناتوانی ما در برخورد با این پدیده ‌است که موجب ناراحتیمان می‌شود.

✅ من فهمیدم در زندگی نباید واکنش نشان داد، بلکه باید پاسخ داد.

آن خانم‌ به اتفاق رخ‌داده واکنش نشان داد، در حالیکه پیشخدمت پاسخ داد.

✅ واکنش‌ها همیشه غریزی هستند در حالی‌که پاسخ‌ها همراه با تفکرند.

✅ این مفهوم مهمی در فهم زندگی است. آدمی که خوشحال است به این خاطر نیست که همه چیز در زندگیش درست است. او به این خاطر خوشحال است که دیدگاهش نسبت به مسائل درست است.

یک نظر

  • pile1 گفت:

    مطلبتون خیلی عالی بود
    خدا بهت خیر بده عزیز

  • دیدگاهتان را بنویسید